پس از رخداد حادثه اتوبوس اسکانیا در بزرگراه آزادگان شهر تهران در اردیبهشت 93 بر آن شدم که به عنوان یک متخصص و مرتبط حمل ونقل سهم خود را در این حادثه ببینم و بازگو کنم، باشد که رویکردی نوین و نگرشی جدید به منظور تجربه آموزی و درس گرفتن از هر حادثه ای، ایجاد کنم که از این به بعد همه افراد چه دارای سمت و مسئولیت و چه بدون سمت، سهم خود را در هر حادثه و موضوعی ببینند. موضوع از این قرار است، اتوبوسی درون شهری از مبدأیی حرکت کرده و در طول مسیر خود به هر دلیلی دچار سانحه می شود و متأسفانه جان عزیز 8 شهروند گرفته می شود و چندین نفر مجروح می شوند. معمولاً روالی که تاکنون مرسوم بوده این است که بلافاصله ارگان های ذیربط از جمله شهرداری، پلیس و .... وارد شده و هر کدام موضوع را عموماً از زاویه ی سایر ارگان ها مورد بررسی قرار می دهند. مثلاً شهرداری محترم، از زاویه نقص و غیر ایمن بودن اتوبوس موضوع را می بیند و به نوعی کارخانه سازنده را مقصر می داند، پلیس محترم از زاویه غیر ایمن بودن اتوبوس های شهری (و به نوعی مقصر بودن شهرداری و کارخانه سازنده اتوبوس) موضوع را مورد تحلیل قرار می دهد و همین طور سایر ارگان ها نیز از زوایای مختلف موضوع را روایت می کنند. بررسی من طی سالیان گذشته بیانگر آن است که یک موضوع مشترک غالباً در همه روایت-های فوق به چشم می خورد و آن این است که کمتر دیده شده كه هر ارگانی موضوع را از جانب مسئولیت خود مورد بررسی قرار دهد و چه بسا که اگر اینگونه نگاه شود ممکن است تجربه و درس های بیشتری گرفته شود و پیشگیری از حوادث ناگوار آتی کند. بیاییم موضوع سانحه اخیر را از زاویه مسئولیت تک تک ارگان ها و افراد ببینیم:
- 1- اول از خود شروع کنم، سهم من در این حادثه 100 درصد است چه بسا اگر من در مطالعات و پژوهش هایی که تاکنون انجام داده ام تأکید بسیار بیشتری بر ضرورت ایمنی حمل ونقل عمومی می کردم شهرداری و مجریان امر نیز موضوع را جدی تر می-گرفتند و اتوبوس حادثه دیده ایمن تر از وضع فعلی می بود.
- 2- شهرداری محترم تهران، علیرغم زحمات و تلاش های شبانه روزی اش که جای قدردانی مدام از شهردار محترم و معاون زحمتکش حمل ونقل و ترافیک را بر خود لازم می دانم، سهمش در این حادثه 100درصد است چه بسا که اگر تلاش بیشتری به منظور آموزش مستمر رانندگان و نظارت بیشتر بر عملکرد آنها می داشت و تلاش در جهت استفاده از اتوبوس های ایمن در حمل نقل شهری می نمود، این حادثه ناگوار رخ نمی داد.
- 3- سهم پلیس و نیروی انتظامی در این حادثه 100 درصد است چه بسا که اگر نظارت گسترده و مداوم و اعمال قوانین به صورت سختگیرانه به خصوص در مورد وسایل حمل ونقل عمومی صورت می گرفت، ممکن بود حادثه ای به این دلخراشی در داخل شهر تهران رخ نمی داد.
- 4- سهم دولت در این حادثه 100 درصد است، چه بسا اگر توجه بیشتری در این سال ها به ارتقاء سامانه حمل ونقل عمومی (از طریق تخصیص اعتبار و ...) می نمود، شهرها دارای اتوبوس های استاندارد و ایمن بودند و این حادثه دلخراش رخ نمی داد.
- 5- سهم تک تک افراد جامعه در این حادثه 100 درصد است چه بسا که اگر هر فرد واکنش مناسب و مستمر نشان می داد این سانحه ناگوار رخ نمی داد. مسافرینی که سوار بر اتوبوس، به راننده متخلف تذکر نمی دهند و با وجود امکانات پی گیری راجع به تخلفات رانندگان، اقدامی انجام نمی دهند و بی تفاوت از کنار موضوع می گذرند. شهروندانی که راجع به ناایمن بودن اتوبوس ها فقط تحمل می کنند و چه بسا که با پی گیری های قانونی و عملی که ارگان های مربوطه نیز بعضاً از آن استقبال می کنند، می توانستند اهمیت موضوع را به مسئولین یادآور شوند و اقدامی چنین دلخراش در سطح شهر تهران رخ نمی داد.
باشد که پس از این، پس از وقوع هر حادثه ای هر ارگان و سازمانی از زاویه خود موضوع را بررسی کند و قضاوت در مورد حادثه را به نهادهای قضایی بسپریم، مطمئن باشیم که با این رویکرد تجارب و درس های هر اتفاق اخذ شده و به مرور حوادث کمتری خواهیم داشت.